کینز , اقتصاد دان بزرگ
دانــشــجــویان حــســــابــداری پــیــام نــور 91
وبلاگ انجمن حلقه ی علمی حسابداری پیام نور

وی در سال ۱۹۲۵ با لیدیا لوپوکووا ازدواج کرد. لیدیا، یک بالرین روس بود و تحصیلات بسیار کمی داشت. اما به عقیده کینز از روحی آزاد بهره‌مند بود.

کینز در سال ۱۹۳۶ کتاب نظریه عمومی اشتغال بهره و پول را منتشر نمود که یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های اقتصادی قرن بیستم محسوب می‌شود.

کینز که از سال ۱۹۳۷ به بیماری قلبی مبتلا شده بود، در ۲۱ آوریل۱۹۴۶ در خانه روستایی خود در ساسکس، تیلتون در گذشت.

او پس از مرگ سوزانده شد و خاکسترش در بلندی‌های منطقه به باد سپرده شد.

پیش از کینز، تصور عمومی اقتصاددانان بر آن بود که نوسان‌های اقتصادی، عدم تعادل‌هایی هستند که در کوتاه‌مدت توسط مکانیزم بازار اصلاح می‌شوند و شرایط اشتغال کامل مجدداً احیا می‌شود.

اما کینز معتقد بود که این چرخه‌های مخرب ممکن است در بلندمدت برگشت‌ناپذیر باشند و لذا دولت می‌بایست برای رسیدن به اشتغال کامل در اقتصاد دخالت نماید.

کینز برخلاف نظریات اقتصاد کلاسیک، منتقد رویکرد به اقتصاد آزاد و سپردن اقتصاد به نیروهای بازار بود. وی این نظریه را که جامعه در حالت تعادل به اشتغال کامل می‌رسد رد کرد و اعتقاد داشت که سطح اشتغال با میزان تولید و میزان تولید با میزان تقاضای موثر (یعنی میزان خرید کالاها و خدمات) ارتباط مستقیم دارد.

بنابراین وی معتقد بود که برای کاهش بیکاری، دولت می‌بایست اشتغال ایجاد نماید؛ هرچند که این اشتغال غیرمولد باشد.

جان مینارد کینز، در سال ۱۹۴۴، در کنفرانس برتون وودز که صندوق بین‌المللی پول را به وجود آورد، از طرف انگلیسی‌ها و هری دکستر وایت از طرف آمریکایی‌ها سرسختانه معتقد بودند که آزادسازی حساب سرمایه زیان بار است و به هر قیمت باید از آن اجتناب شود. به نظر آنان این اقدام کشورها را از پیگیری سیاست‌های مستقل اقتصادی باز می‌دارد. مهم‌تر آنکه کینز عقیده داشت بازارها غیرعقلانی هستند. ذهنیت مردم منجر به خوش‌بینی حاد می‌شود و گسترش بیش از حد آن به بدبینی عمیق می‌انجامد که تداومی درازمدت دارد. دولت‌ها بایستی از شهروندان خود در مقابل افسارگسیختگی ارواح شرور مراقبت کنند. چنان که در طرح کینز آمده‌است «اعتقاد عموم بر این است که کنترل حرکت سرمایه، چه به داخل و چه به خارج، باید ویژگی دائمی اقتصاد پس از جنگ باشد.». این استدلال تعیین‌کننده در بند ششم از بندهای موافقت‌نامهٔ صندوق بین‌المللی پول که بر ابزارهای کنترلی سرمایه تاکید دارد ملحوظ شده (و اکنون صندوق بین‌المللی پول خواهان حذف آن است).

 

کینز، در زمان جنگ جهانی اول در خزانه‌داری انگلیس مشغول به‌کار بود و پس از جنگ، ریاست هیات نمایندگی خزانه‌داری انگلیس در انجمن صلح پاریس را بر عهده‌ داشت. در سال ۱۹۱۹ نماینده وزیر دارایی در شورای عالی اقتصاد انگلستان شد؛ ولی خیلی زود از این سمت کناره‌گیری نمود. چون توصیه‌های او درمورد نحوه دریافت غرامت جنگی از دولت آلمان مورد پذیرش مقامات انگلیسی واقع نشد. وی در سال ۱۹۲۵ با لیدیا لوپوکووا ازدواج کرد. لیدیا، یک بالرین روس بود و تحصیلات بسیار کمی داشت. اما به عقیده کینز از روحی آزاد بهره‌مند بود.کینز در سال ۱۹۳۶ کتاب نظریه عمومی اشتغال بهره و پول را منتشر نمود که یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌های اقتصادی قرن بیستم محسوب می‌شود.کینز که از سال ۱۹۳۷ به بیماری قلبی مبتلا شده بود، در ۲۰ آوریل ۱۹۴۶ در خانه روستایی خود در ساسکس در تیلتون در گذشت. او پس از مرگ سوزانده شد و خاکسترش در بلندی‌های منطقه به باد سپرده شد.
جان مينارد كينز در ابتدا در رشته رياضيات تحصيل مي كرد،وی به واسطه مطالعه آثار برتراند راسل و آلفرد نورث وايتهد، كار كردن بر روي نظريه احتمالات را كنار گذاشت تا بتواند ايده هاي خود در باب اقتصاد را دنبال كند. وي يك مكتب انديشه اي بنياد نهاد كه اقتصاد كينزي نام گرفت؛ و اين تنها مكتب اقتصادي است كه عنوان خود را از نام بنيانگذارش اقتباس كرده است.
معروف ترين آثار كينز عبارتند از “پيامدهاي اقتصادي صلح” كه وي در آن، پيش بيني كرده بود كه ميزان زياد غرامت كه براي ژاپن و آلمان وضع شده، به بي ثباتي سياسي منجر خواهد شد؛ و كتاب “نظريه عمومي اشتغال، بهره و پول”، كتاب اخير علاوه بر پيامدهاي اقتصادي، تاثيرات عظيم اجتماعي، سياسي و ايدئولوژيك نيز بر جاي گذاشته است.
پیش از کینز، تصور عمومی اقتصاددانان بر آن بود که چرخه‌های تجاری، عدم تعادل‌هایی هستند که در کوتاه‌مدت توسط مکانيزم بازار اصلاح می‌شوند و شرایط اشتغال کامل مجدداً احیا می‌شود. اما کینز معتقد بود که این چرخه‌های مخرب ممکن است در بلندمدت برگشت‌ناپذیر باشند و لذا دولت می‌بایست برای رسیدن به اشتغال کامل در اقتصاد دخالت نماید.کینز برخلاف نظریات اقتصاد کلاسیک، منتقد رویکرد به اقتصاد آزاد و سپردن اقتصاد به نیروهای بازار بود. وی این نظریه را که جامعه در حالت تعادل به اشتغال کامل می‌رسد رد کرد و اعتقاد داشت که سطح اشتغال با میزان تولید و میزان تولید با میزان تقاضای موثر (یعنی میزان خرید کالاها و خدمات) ارتباط مستقیم دارد. بنابراین وی معتقد بود که برای کاهش بیکاری، دولت می‌بایست اشتغال ایجاد نماید؛ هرچند که این اشتغال غیرمولد باشد.
كينز در “نظريه عمومي” كه در سال هاي ركود اقتصادي دهه 1930 نگاشته شد، استدلال مي كند كه ركود هاي اقتصادي، مشكلات كوتاه مدتي هستند كه از نبود تقاضا ناشي مي شوند. وي يك راه حل ساده براي اين مسئله پيشنهاد كرد: دولت بايد از طريق هزينه هاي عمومي، ميزان تقاضا را بيشتر كند. به محض اينكه اقتصاد به دوران رونق بازگشت، دولت مي تواند از طريق افزايش ماليات و كاهش مخارج عمومي، كسري بودجه خود را جبران نمايد.
اصل زيربنايي نظريه كينز، به حدكافي واضح است: مخارج دولتي بايد نسبت معكوس با تجارت خصوصي داشته باشد. در مواقعي كه تجارت رونق مي يابد، دولت بايد كمتر خرج كند؛ و زماني كه اقتصاد، كساد شود بر مخارج عمومي افزوده خواهد شد. ولي آنچه كه در نظريه كينز، راديكال يه حساب مي آيد اين اصل كلي است كه دولت براي كنترل تقاضا بايد در اقتصاد مداخله نمايد و اين ايده به عنوان “سياست مديريت تقاضا” شناخته مي شود.
نظريه كينز در آن زمان به عنوان پاسخي به اين پيش بيني ماركس تلقي مي شد كه چرخه رونق و ركود اقتصاد سرمايه داري در نهايت به سوسياليسم منتهي خواهد شد. كينز نشان داد كه مداخله دولت چگونه مي تواند به يك اقتصاد باثبات بازار آزاد منجر گردد. با اين وجود منتقدين نظريه وي به بحث درباره ايده دخالت دولت در چرخه تجاري ادامه دادند. بحث هاي مذكور، به اين ايده ضد ليبرال كه مشكلات اجتماعي بايد توسط دولت حل شود، دامن زد؛ و در واقع اينكه دولت از اين طريق بايد به دانشگاهيان نشان دهد كه اين مشكلات چگونه بايد مرتفع شوند. هيچ چيز براي حاميان اقتصاد كلاسيك “لسه فر” آدام اسميت و جان استوارت ميل نمي توانست نفرت انگيزتر از اين باشد. طبق ديدگاه نظريات كلاسيك، اقتصاد زماني به بهترين نحو عمل مي كند كه كوچكترين دخالتي از سوي دولت انجام نگيرد. اسميت و ميل بر اين باور بودند كه نظم طبيعي اقتصاد تا زماني كه توسط دولت مختل نشود، به سوي رفاه حداكثري فرد و جامعه گرايش دارد. اين گونه مجادله هنوز هم در سياست، اقتصاد و فلسفه جريان دارد.
در سال هاي بعدي و تا حدود دهه 1970 نظريات كينز در انگلستان دنبال مي شد. گرچه حاميان نظريه كينز به نتايج عملي اين مكتب اشاره مي كردند، ولي منتقدين نيز در پاسخ مي گفتند كه ژاپن و آلمان يعني دو قدرت اقتصادي پس از جنگ جهاني دوم، از اقتباس سياست هاي كينزي خودداري كرده اند.

اقتصاد کینزی

نوشتار اصلی: اقتصاد کینزی

 

نظریه‌ای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایده‌های اقتصاددان انگلیسی جان مینارد کینز بنا شده‌است. اقتصاددانان کینزی‌گرا استدلال می‌کنند که تصمیمات بخش خصوصی گاهی اوقات ممکن است منجر به نتایج غیرکارا در اقتصاد کلان شود و بنابراین از سیاست گذاری فعال دولت در بخش عمومی حمایت می‌کنند. این سیاست‌گذاری‌ها شامل سیاست‌های پولی که توسط بانک مرکزی اعمال می‌شود، و یا سیاست‌های مالی حکومت که به قصد پایدار کردن چرخه تجاری انجام می‌شود، باشد. کینزگرایی ملی، نوعی سیاست اقتصادی-سیاسی است که در تلاش است در درون نظام سرمایه‌داری با ارائه مجموعه‌ای خدمات رفاهی-اجتماعی و کنترل نسبی اقتصاد توسط دولت از بروز بحران‌های ادواری و غیرادواری نظام اقتصادی سرمایه‌داری جلوگیری کند.

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:, :: 11:16
محمود غفاری

درباره وبلاگ حسابداري91


وبـــــلاگ حــســابــداری بــچــه هــای انجمــن حســـابـــداری دانــشــگــــــاه پــیــام نــور
آخرين مطالب حسابداري91
آرشيو وبلاگ
نويسندگان حسابداري91
موضوعات حسابداري91


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 138
تعداد نظرات : 129
تعداد آنلاین : 1



Online User